وقتی تو نیستی...
یک فنجان چای برای تو که نیستی
...
وقتی تو نیستی...
قلمم سنگین می شود به روی دفترم و...
آهسته آهسته از چشمانم دل تنگی می بارد!
وقتی تو نیستی...
ماهی کوچک حوضچه و
گل های شمع دانی روی طاقچه با من قهر می کنند!
دنیا به اندازه لباس هایم برایم کوچک می شود
وقتی تو نیستی!
وقتی تو نیستی...
دستانم در خاطره حرم دست هایت یخ می زند و
نگاهم خیره می ماند به فنجان چای روی میز
که مدت هاست سرد شده...

+ نوشته شده در دوشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۱ ساعت 10:45 توسط مهربان
|
